جدول جو
جدول جو

معنی دره حسین - جستجوی لغت در جدول جو

دره حسین
(دَرْ رَ حُ سَ)
دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 17هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به چقلوندی، با 120 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرواست. ساکنین از طایفۀ شیان بیرالوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِهْ حُ سَ)
دهی است از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 20هزارگزی جنوب باختری آستانه. دارای 359 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت. دارای 8 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
شاه حسین اوبهی از فضلا و دانشمندان بود و زیردست مولی محمد بدخشی تربیت یافت و پس از فراغت از محضر استاد به عراق عرب مهاجرت کرد و در محضر دانشمندان بتحصیل پرداخت و گویا در سال 954 هجری قمری درگذشت و دیوان شعر دارد. (از الذریعه ج 9 ص 905)
نام پسر سوم شاه شرف الدین مظفر بن امیرمبارزالدین محمد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102 و 187 و 447 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
خطابی که شیعیان درمراسم سوگواری امام سوم حضرت حسین بن علی را کنند
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ حَ)
دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوۀ شهرستان سنندج. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری پاوه و 4هزارگزی شمال رود خانه سیروان و 12هزارگزی راه نوسود، با 271 تن سکنه. آب آن از زه آب دره نودوشه و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ زَرْ ری)
دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد. واقع در 10هزارگزی شمال باختری زاغه و 6هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ خرم آباد به بروجرد با 240 تن سکنه راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ دالوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. مزرعۀ کمرکبود جزو این آبادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(طا ها حُسَ)
دساتیری، به معنی کائنات جو است یعنی آنچه در میان زمین و آسمان متکون گردد مثل ابر و باد و باران. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ حَ سَ)
دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 5 هزارگزی جنوب خاوری مرزبانی نزدیک به قشلاق امیرمحترم. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 185 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، حبوبات، توتون، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت، قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد، و تابستان از طریق زرین میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد. واقع در 19هزارگزی خاور تفت و 4 هزارگزی باختر جادۀ یزد، با 696تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. دبستان و معدن سرب دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ سَیْ یِ)
دهی است از دهستان بالا گریوۀ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. واقع در 52هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه بیدبهشت و راه آن مالرو است. بنای بقعه ای بنام دره سید دارد که از آثار قدیم است. و ساکنین آن از طایفۀ شلووند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن واقع در 24هزارگزی جنوب آخوره. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از در حین
تصویر در حین
دردم، درحال، فوراً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در حین
تصویر در حین
در هنگام
فرهنگ واژه فارسی سره